زبان و ادبیات عربی...

زبان و ادبیات عربی...
هناک دائماً مَن هُو أتعَسُ مِنک، فأبتسم... 
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

نظریه آکادمیک تاریخ ادب نگاری، برگرفته از ادبیات غرب است.اول بار اندری دوشیسون در کتاب تاریخ ادبی فرانسه در سال 1768 میلادی، دوره بندی سیاسی را در تاریخ ادب نگاری به کار گرفت. همچنین مورخان ادب ایتالیایی قرن هجدهم در نگارش تاریخ ادبی از دوره­های سیاسی بهره بردند.. نظریۀ آکادمیک،  اقتباسی از  ادب غربی است و اگر مناسب آن ادب است به خاطر وحدت و یگانگی اجتماعی است که در آنجا موجود می­باشد. نظریۀ آکادمیک در خلال تقسیم بندی ادواری خود،  به نتیجۀ عجیبی رسیده و آن ایجاد رابطه بین سیاست و ادب بود. پایۀ استنادی این نظریه در واقع عقاید هیپولت تین بود که در قرن نوزدهم ادب را به جامعه شناسی متّصل کرد. اما حقیقت امر این است که طرّاحان نظریۀ آکادمیک از بین ابعاد مختلف محیطهای اجتماعی،  تنها «سیاست» را مدّ نظر گرفتند و از همین زاویه است که منتقدان شدیدترین حملات را به آنها دارند.نظریۀ آکادمیک با منحصر کردن دیدگاهش به عامل سیاست و محور قرار دادن آن در مطالعات تاریخ ادبی،  اقدام به بزرگ نمایی و ستایش از این عامل نمود. در نظر معتقدان به این نظریه،  اکتفاکردن به رابطه سیاست و ادب جایز نیست و ادب باید از جهتی مطابق با سیاست و از جهتی دیگر تابع سیاست باشد. در واقع سیاست برای ادب،  در حکم خورشید برای زمین است که زمین در محوری ثابت به شکلی منظم به دور خورشید می گردد. پیشرفت سیاست باعث پیشرفت ادب می شود و انحطاط آن هم باعث انحطاط ادب می شود. حیات سیاسی مطلقاً معیار صحیحی برای حیات ادبی نیست و سیاست مثل خیلی از عوامل دیگر مثل جامعه،  علم و فلسفه،  گاهی باعث رشد ادب می شود و گاهی دیگر موجب رکود و سستی آن می گردد. پس هیچکدام از این ها،  به تنهایی نمی تواند معیار حیات ادبی باشد،  همچنان که خود ادب هم نمی تواند معیار برای این علوم باشد. پس ضروری است ادب را برای خود ادب و با استفاده از خود ادب،  بررسی کرده، تقسیم بندی درونی آن را ادبی قرار دهیم. در تاریخ اندیشۀ ادبی و به صورتی عام تر در تاریخ اندیشه، رابطۀ بین ادب و سیاست و تعاملاتی که با هم دارند،  امری روشن است. اما نظریۀ آکادمیک در صدد آن است که این رابطه را تبدیل به «مطابقت» سیاست و ادب کند. از این دیدگاه، سیاست شامل دوره­هایی است و ادب باید تابع این ادوار باشد. به فرض مثال اگر در تاریخ سیاست،  عصری به نام عبّاسی وجود داشته قطعاً ادبی با نام ادب عباسی با تولد این عصر سیاسی به وجود آمده است. اگر حکومتی سیاسی با نام اموی در سال 132هـ سقوط کرده،  ادبی به نام ادب اموی هم سقوط نموده است و تمام نشانه های آن ادب از بین رفته و ریشه های ادب جدیدی بلافاصله بعد از اتمام خطبۀ سفاح،  اولین خلیفه عباسی، در مسجد کوفه با نام ادب عباسی آغاز شده است!

ادب با هر شأنی که برای ذوق و قریحه در آن قائل باشیم،  فعالیتی فکری است که به سرعت تحت تأثیر این گونه دگرگونیهای آنی واقع نمی شود و تغییر در آن، محتاج گذشت زمان است و به تدریج صورت می گیرد. نظریۀ آکادمیک علاوه بر اعتقاد به مطابقت ادب و سیاست،  پای را از این فراتر گذاشته،  قائل به «تبعیّت» ادب از سیاست شده است. در واقع ادب در حکم سایه ای برای سیاست است؛ اگر سیاست قوی باشد،  سایه بهتر و بزرگتر و اگر سیاست ضعیف تر گردد،  سایه کوچکتر و کوتاهتر می شود. تقسيم بندي سياسي براي تاريخ ادبي دقيق نبوده؛ چرا كه پديده ادبي، ريشه هايش را در اعماق، و شاخه هايش را در آفاق مي گستراند. تاريخ به ما نشان مي دهد كه وضعيت علمي، تابع حالت سياسي نيست. درست در آن هنگام كه سياست،  بد عمل مي كند،  در كنارش مشاهده مي شود كه علم و ادب شكوفا شده اند. دليل امر اين است كه وضعيت سياسي آنگاه خوب است كه عدل و آرامش را در ميان مردم برقرار كند در غير اين صورت،  ظلم باعث مي شود كه بسياري از بزرگان و انديشمندان براي فرار از سياست،  به فعاليت علمي بپردازند و سبب شكوفايي علم مي شوند.

نوآوری در ادب،  نتیجۀ نوآوری یا تغییرات در اندیشه و احساس است. مورخان و پژوهشگران ادبی پنداشته اند که تغییرات و دگرگونیهای سیاسی، تغییر در ادب و سبکهای آن را در پی خواهد داشت. اکثر آنها بر این باورند که نهضتها و انقلابهای سیاسی باعث نهضت ادبی می گردد. نظر من این است که دگرگونیهای سیاسی،  عامل مؤثر در تغییر مسیر ادب نیست. چون من حوادث سیاسی را نتیجۀ شروع تغییر دیدگاه نسبت به زندگی یا کسب اعتقادی جدید در یک امت می دانم. سیاست به مانند ادب، در گرو مسائل دیگری است. وقتی  اندیشه و احساس تازه­ای نباشد،  قطعاً سیاست و نهضت سیاسی جدیدی نخواهد بود و در ادب هم چنین است. وقتی فکر و احساس جدیدی در زندگی وجود نداشته باشد،  ممکن نیست نهضتی ادبی یا هنری قیام کند.

اعتقاد به تبعیت ادب از سیاست، از اعتقاد به مطابقت آن دو هم خطرناک تر است،  چون باعث می شود که پژوهشگر ادبی خود را پیرو دست و پای بستۀ آرا و احکام سیاسی بداند. تبعیت ادب از سیاست را می توان به راحتی ردّ کرد. برای مثال ما باید در سالهای میانی حکومت اموی که سالهای اقتدار و برتری مطلق  این حکومت بود،  شاهد اوج شکوفایی و قدرت ادبی باشیم،  در حالیکه ادب این سالها اصلاً این مشخصات را ندارد. یا ادب اندلس را در نظر بگیرید. دوره ازدهار و شکوه این ادب دقیقاً مصادف است با دوران اختلاف و کشمکشهای درونی دولتهای سرزمین اندلس. اعتقاد به رابطه بین ادب و سیاست امری طبیعی است اما ذوب شدن ادب در سیاست،  موضوع قابل دفاعی نیست.

 موضوع مهم دیگری که در نظریۀ آکادمیک از آن غفلت شده،  تأثیر ادب بر سیاست است. در حقیقت نظریۀ آکادمیک در بررسی ارتباط ادب و سیاست،  یکطرفه عمل کرده و برای ادب نقشی تأثیرگذار قائل نشده است. در ورای هر حادثه سیاسی یک عامل فنّی وجود دارد که در اکثر مواقع این عامل یک عامل ادبی است. انکار و عدم توجه به تأثیر ادب در سیاست،  از ضعف های بارز نظریۀ آکادمیک می باشد.

 


 



نظرات شما عزیزان:

ساعت22:00---3 مهر 1391
سوال ؟

تاريخ ادب نگاري اگر با رويكرد اكادميك بررسي نشود از اعتباري برخوردار نيست ؟

پس اين كه مي گويند اولين جرقه هاي تاريخ ادب نگاري در كتابي با نام جامع الصنايع و الوزان از نويسنده اي ناشناس به كار رفته از اهميتي برخوردار نيست ؟

اگر نظريات آكادميك نتوانند در تاريخ ادب نگاري تاثير مستقيم و مثبتي داشته باشند پس كاربرد واقعي اين نظريه هاي غير عملي و غير كاربردي در كجاست ؟
پاسخ:منظور از نظريه آكادميك، نظريه دانشگاهي يا علمي نيست بلكه نام نظريه اي است كه دوره هاي ادبي را مبتني بر دوره هاي سياسي تحليل ميكند..مثلا ادبيات ساساني ، غزنوي، ساماني..يا در عربي ادبيات اموي، عباسي و اندلس..اين نظريه غير كاربردي نيست بلكه اتفاقاً رايج ترين نظريه در تاريخ ادب نگاري است اما محل بحث است به عبارت ديگر داراي اشكالاتي است كه بايد برطرف شوند..در اين سلسله از مطالب در پي بيان اشكالات تمام نظريات تاريخ ادب نگاري هستيم آنگاه راه حل مناسب را هم ارائه ميدهيم.. ضمن اينكه هيچگاه فراموش نكنيد در تحليل هاي بنيادي اساساً توجه بايد معطوف به انفجارها باشد نه جرقه ها..


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

[ دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:, ] [ 20:24 ] [ علي افضلي ]

.: Weblog Themes By MihanSkin :.

درباره وبلاگ

من علي افضلي هستم.دوست داشتم فضايي براي ارتباط با استادان اهل نظر و دانشجويانم داشته باشم.اين وبلاگ،به نوعي صفحه شخصي من است بنابراين طبيعي است كه فضاي آن با كلاس درس متفاوت خواهد بود و اساسا تلاشي در جهت اينكه اين وبلاگ موضوعات علمي محض را پوشش دهد،بعمل نخواهد آمد هرچند از طرح مسائل و مطالب علمي به شدت استقبال خواهم نمود.شما نيز هر آنچه مي پسنديد ميتوانيد ارسال داريد..سپاسگزارم
امکانات وب