زبان و ادبیات عربی...

زبان و ادبیات عربی...
هناک دائماً مَن هُو أتعَسُ مِنک، فأبتسم... 
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

ادبیات و تاریخ به عنوان دو حوزه مهم در علوم انسانی در طیّ تاریخ با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی داشته اند که همین موضوع سبب می شود تاریخ نگار ادبی به طور عمیق به الگوهای تئوریک زیر توجه ویژه داشته باشد:

1-    آثار ادبی به زمان خاصی تعلق ندارند و آثاری جهانی هستند که از محدوده تاریخ فرا می روند.بستر تاریخی در خلق و خوانش متن تأثیری ندارد و متن ادبی قوانین خود و دنیای خود را دارد.

2-    بستر تاریخی متن ادبی، برای فهم اثر ادبی، حیاتی است.متن ادبی در بستر تاریخی ویژه ای خلق شده است، اما ادبیّت آن از این بستر مجزا است.

3-    اثر ادبی می تواند به فهم زمان و تاریخی که به آن ارجاع دارد کمک کند.

4-    متون ادبی با گفتمانها و ساختارهای بلاغی دیگر تنیده شده اند. این متون بخشی از تاریخی هستند که هنوز در حال نوشته شدن است.

الگوی اول، به رویکرد نقد نو مربوط است که در دهه های میانی قرن بیستم در آمریکا مطرح شد و بر این اعتقاد بود که تمامیّت زیباشناختی آثار را نمی توان به حوزه های خارج از آن تقلیل داد. اثر ادبی را باید درون خود آن، به شکل متنی خودکفا بررسی کرد. کلمات درون متن، تنها ابزارِ فهم متن هستند.

الگوی دوم، به رویکرد فلسفی سنّتی ادبیات مرتبط است که در آن منتقدان درصدد توصیف و تحلیل متن ادبی از طریق نوجه به زمینه تاریخی از جمله شرح حال، دوران سیاسی و مسائل فرهنگی هستند.به نظر این منتقدان، بی توجّهی به بستر تاریخی به بدفهمی متن می انجامد.

الگوی سوم، به رویکرد تاریخی سنّتی مربوط است که در آن متن ادبی، تنها وسیله ای برای بیان بستر تاریخی یک دوره است. از دید این منتقدان، متن ادبی بازنمای دقیق دوران تاریخی خود است و باید به این جهت از آن بهره جست.

اما الگوی چهارم، که از نظر من باید به عنوان شیوه نوین تاریخ ادب نگاری در نظر گرفته شود چه در ادبیات عربی و چه در ادبیات فارسی- الگوی تاریخ گرایی نوین است. این شیوه یکی از رویکردهای مهم درون خوانش پساساختارگرا محسوب می شود که به رویکرد خوانش فرهنگی در نقد ادبی بسیار نزدیک است.

 




نظرات شما عزیزان:

ساعت10:24---6 مهر 1391
سلام و عرض ادب خدمت دكتر افضلي :

دكتر اين مواردي كه توي اين پست شما بهشون اشاره كرديد ميتونه بيان گر اين موضوع باشه كه تاريخ ادبيات يه دانش ابژكتيو نيست

يعني تنها به روش خالص علمي تكيه نداره بلكه به ذوق شخص مورخ ادبي بر ميگرده .

همون چيزي كه « طه حسين » بهش اشاره مي كنه :

تفاوت تاريخ ادبيات با ديگر شاخه هاي تاريخ مثل تاريخ سياسي و اقتصادي و .... اينه كه تاريخ يك انقلاب رو مخالفان اون انقلاب هم ميتونند بنويسند چون انقلاب يه چيز است و تاريخ يه چيز ديگه .

اما در تاريخ ادبيات وضع چنين نيست و ممكن نيست غير اديب تاريخ ادبيات را بنويسد .

به نظر من همين موضوعه كه باعث ميشه كار تاريخ نگار ادبي فوق العاده حساس و سخت بشه چرا كه بايد هم منتقد ادبي باشه هم مورخ .

همون چيزي كه يه جورايي تو پست هزار افسان هم نمود پيدا مي كنه .
پاسخ: سلام. بکارگیری ذوق شخصی در تاریخ ادب نگاری اگر در جهت مثبت و بدون غرض ورزی باشد نکته خوبی است اما واقعیت این است که اکثر تاریخ ادبهای موجود با جهت گیریهای خاص به رشته تحریر درآمده اند..ضمن اینکه من معتقدم اگر تاریخ ادب نگاری به روشهای علمی تکیه کند شاید نتیجه بهتری حاصل شود.


ز.ز
ساعت20:57---4 مهر 1391
باسلام خدمت شما استاد محترم و تشکر از مطالب ارزنده ای که ارائه می نمایید .


کلاس های این هفته شما برگزار می شود ؟
پاسخ:سلام..من دانشگاه هستم.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

[ دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:, ] [ 21:1 ] [ علي افضلي ]

.: Weblog Themes By MihanSkin :.

درباره وبلاگ

من علي افضلي هستم.دوست داشتم فضايي براي ارتباط با استادان اهل نظر و دانشجويانم داشته باشم.اين وبلاگ،به نوعي صفحه شخصي من است بنابراين طبيعي است كه فضاي آن با كلاس درس متفاوت خواهد بود و اساسا تلاشي در جهت اينكه اين وبلاگ موضوعات علمي محض را پوشش دهد،بعمل نخواهد آمد هرچند از طرح مسائل و مطالب علمي به شدت استقبال خواهم نمود.شما نيز هر آنچه مي پسنديد ميتوانيد ارسال داريد..سپاسگزارم
امکانات وب