زبان و ادبیات عربی... هناک دائماً مَن هُو أتعَسُ مِنک، فأبتسم...
| ||
|
وقتي با يك متن روبرو مي شويم، چنان نيست كه با يك متن واحد روبرو شده ايم بلكه متن را در درون يك متن بزرگتر مطالعه مي كنيم.به عبارت ديگر، تمام متوني را كه در شكل گيري اين متن دخالت داشته اند بايد در حكم متن واحد يا بخشهايي از يك متن واحد دانست كه با يكديگر رابطه هم نشيني دارند.اين متون رابطه ديالوگي دارند و از راه اين ديالوگ، آن متن واحد، بسط مي يابد.البته اين بدان معنا نيست كه متن خود اصالتاً معنا ندارد بلكه امري است جمعي.براي اين كه از اين رابطه ديالوگي يا بينامتني تصوري روشن داشته باشيم، ضرورت دارد به كاربردهاي سه گانه آن توجه كنيم: 1- بينامتنيت به عنوان رابطه متون قبلي و هم زمان: هر متني از متون قبلي و هم زمان خود، از لحاظ صورت و معنا، تاثير مي پذيرد.گاهي بينامتنيت به اين تاثير پذيري اشاره مي كند.برخي از تعبيرها و سخنان نشانه شناسان مثل كريستوا به اين نكته ناظر است.
2- بينامتنيت به عنوان نسبتهاي گوناكون متون با يكديگر: گاهي بينامتنيت نه تنها به نحوه تاثير متون از لحاظ صورت و محتوا بر يكديگر اشاره دارد، بلكه به معناي نسبتهاي گوناگون آنها به كار مي رود.متون نسبت هاي گوناگوني از قبيل تطابق، تعاند و غيره دارند.
3- بينامتنيت به عنوان رابطه تفسيري: گاهي هم نشانه شناسان اين اصطلاح را به معناي رابطه تفسيري متون به كار ميبرند.كريستوا به اين نكته اشاره مي كند كه هيچ خواننده اي متن را مستقل از تجاربي كه از ديگر متون دارد، نمي خواند.خواننده تجربه هايي از قرائت متون ديگر دارد كه در نحوه قرائت متن تاثير مي گذارند.
ادامه دارد.... نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحی : میهن اسکین ] [ Weblog Themes By : MihanSkin ] |