زبان و ادبیات عربی... هناک دائماً مَن هُو أتعَسُ مِنک، فأبتسم...
| ||
|
● فرمالیسم (Formalisme ) شکل گرایی شکلگرایی (یا فرمالیسم) اسلوبی هنری است که در آن مطلق کردن شکل هنر و مطلق کردن جهت استهتیک (زیبا شناختی) در هنر به مثابه هدف به ذاته مطرح است. مقوله ی شکلگرایی نقطه ی مقابل مقوله ی واقعگرایی است. شکلگرایی بینش هنری مسلط در مدرنیسم معاصر بورژوایی است. شکلگرایی در پایان سده ی نوزدهم و آغاز سده ی بیستم پدید شد و مکتب های جریانات هنری گوناگونی را در جوامع سرمایهداری غرب مانند فوتوریسم، کوبیسم، سوررئالیسم، فوویسم، تاشیسم، ابستراکسیونیسم، اکسپرسیونیسم وغیره در بر گرفت. وجه مشترک همه ی این جریانات گونه گون که نام بردیم، علارغم وجود تفاوتهایی از جهت بینش و اسلوب هنری، آنست که هنر را در مقابل واقعیت جهان خارج قرار میدهند و شکل هنری را از مضمون فکری وایده ای آن جدا میکنند و به استقلال و حق تقدم مساله ی شکل در اثر هنری اعتقاد دارند. در این مکتب ها این نقطه نظر همانند دیده میشود که آفرینش و فعالیت هنری عاری از اغراض عملی است و جریان آن تابع نظارت عقل بشری نیست و این که لذت هنری ربطی به موضوعیت اجتماعی و منافع حیاتی و آرمان های هنری و اجتماعی ندارد و لذا تنها بازی اشکال مجرد است، و کار هنرمند تنها جستجوگری و نوآوری به معنای نوسازی دایمی موازین هنریست و ذهن هنرمند مجبور نیست از عین واقعیت تبعیت کند و اصولن واقعیت جهان خارج قید وبندی برای هنر ایجاد نمیکند و ذهن هنرمند میتواند خود را از این ملاک معرفتی و سنجشی آزاد سازد. در این بینش ایده آلیستی (انگارگرایانه) غلوهای فراوانی میشود، زیرا درست است که ذهن هنرمند و حسیات هنری او نقش موثری در پرداخت هنری دارد ولی این نقش با خود سری نمیتواند اوج گیرد و درست است که عین واقعیت به وسیله ی هنرمند کپی و عکاسی نمیشود بلکه تابع ساخت و پرداخت شخصیت هنری او قرار میگیرد ولی به هر جهت میزان و ملاک نهایی همان واقعیت است و درست است که نوآوری در شکل، ممکن است ولی نوآوری در مضمون بر آن تقدم دارد و تلازم این دو نوآوری در مجموع و به طور کلی باید مراعات شود، حتا اگر در لحظاتی از تاریخ در این یا آن غلوی دیده شود، و درست است که جستجوگری در شکل سودمند است ولی این در صورتی است که تناسب خود را با تکامل اجزای دیگر هنر به ویژه با مضمون حفظ کند و درست است که تجرید هنری نیز مانند "تجرید علمی" مجاز است ولی این امر نباید نقش تاثیر اجتماعی هنر را از میان ببرد. بدین ترتیب آن چه که در زیر علامت سوال قرار میگیرد نه مساله ی شکل بلکه مساله ی شکلگرایی است. با آن که در برخی از آثار شکل گرایانه ی معاصر بورژوایی پرخاش نسبت به زشتیهای این نظام دیده میشود، با این حال ارتباط عمده ی این اسلوب هنری با بینش اجتماعی بورژوایی و خردهبورژوایی یعنی فردگرایی (اندیویده آلیسم) و انکار تعهد اجتماعی است. جدا ساختن شکل از مضمون، و هنر از تعهد اجتماعی که مسلمن از جلوههای بحران نظام سرمایهداری در گستره ی هنر است، نمیتواند موجب انحطاط هنری نشود. این کار در گذشته نیز، به ویژه در عرصه ی ادبیات بدیع، سابقه داشته است، یعنی آن هنگام که نویسنده به جای اصالت بخشیدن به موضوع، در صنایع لفظی و معنوی نثر مصنوع و مترسلانه ای غوطه میخورده است و مثلن شیوه ی تاریخ وصاف جای شیوه ی تاریخ بیهقی را میگرفته است. با این حال مکتب های مدرنیستی هم اکنون جایی در تاریخ هنر گشوده و خواسته یا ناخواسته منشا خدماتی به هنر و جامعه هستند، از این رو کسی بر آن نیست که "تکفیری" علیه آن ها صادر کند. یا آن ها را "قدغن" نماید. "امر هنری" به هموار سازی مکانیکی شیوهها و سلیقهها تن در نمیدهد و در این گستره نمیتوان مسایل را طبق "رای اکثریت" حل کرد و ناچار باید میدان وسیعتری به استعدادها و برخوردهای فردی داد. باید گذاشت دعاوی مکتب های مدرنیستی شکلگرا بیش از پیش در دادگاه تاریخ عیارسنجی شود. فرمالیسم در تقابل با ذهنیت گرایی شاعرانه توسط هنرمندانی مطرح گردیده است ( هنرمندان هنرناب) که بر جلوه ی ظاهری و ساختار هندسی پدیده ها تاکید داشتند. از آن جمله اند رونالد بلادن و دیوید اسمیت. فرمالیسم بیش تر به فرم و شکل بیرونی هر چیز علاقمند است تا واقعیت آن ها. فرمالیسم روشی تربیتی نیز هست که در آن به قراردادهای اجتماعی احترام گذاشته می شود بدون آن که واقعن دغدغه ای برای دیگران وجود داشته باشد. فرمالیسم قضایی نیز شیوه ای است که تنها به اجرای قوانین خشک علاقمند است تا به یک امتحان وبررسی دقیق از مسایل مورد داوری.
نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحی : میهن اسکین ] [ Weblog Themes By : MihanSkin ] |